نویسنده: عباس كوثری

 
 
لغت شناسان برای كلمه «الّا» این معانی را نقل كرده‌اند: 1. استثنا؛ 2. لكن؛ 3. غیر؛ 4. معنای واو (1)؛ 5. حرف جزا به معنای «ان لا». جوهری معتقد است در استثنای منقطع، الّا به معنای لكن است؛ زیرا در این صورت مستثنا از جنس مستثنامنه نیست. (2) این كلمه در قرآن كریم در سه معنا به كار رفته است.

كاربردهای الّا در قرآن

1. استثنا

«الّا» در این آیات در معنای استثنا به كار رفته است: «وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ...» (3) و «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ‌ * إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» (4).

2. به معنای لكن

مثل این كلام الهی كه می‌فرماید: «فَلَوْ لاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ...» (5). سیبویه در پاسخ به این سؤال كه منصوب بودن «قوم یونس» از چه جهت است، گفته است هرگاه الا به معنای لكن باشد، مابعد آن منصوب خواهد بود. (6) زمخشری نیز در كشاف ذیل این آیه می‌نویسد: كلمه الّا از «قری» كه مقصود اهالی آن است، استثنا كرده است و این استثنای منقطع است و معنایش این است كه لكن قوم یونس چون ایمان آوردند، عذاب رسواكننده را از آنان برطرف ساختیم. (7)
مرحوم طبرسی نیز همین احتمال را از زجاج در تفسیر خود ذكر كرده است (8) و ذیل آیه «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُسَیْطِرٍ *إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ کَفَرَ * فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکْبَرَ» (9) می‌نویسد: كلمه الّا استثنای منقطع و به معنای لكن است؛ یعنی تو بر آنان مسلط نیستی و لكن كسی كه پشت به حق كرده و كافر شده است. برای خدا بر آنان ولایت و سلطه است و آنان را به عذاب بزرگ‌تر معذب می‌كند. (10)

3. حرف جزا

كلمه الّا در آیه «إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً...» (11)‌و «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ ...» حرف جزاست (12)؛ زیرا كلمه الّا در این دو آیه به معنای «ان لا تنفروا و ان لا تنصروا» است و معنای آن این است كه اگر به سوی میدان جهاد حركت نكنید، خداوند شما را به عذاب دردناكی مبتلا می‌كند و اگر پیامبر را یاری نكنید، خداوند او را یاری كرده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ج1و2، ص19.
2. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص175.
3. عصر: 1-3.
4. تین: 5-6.
5. یونس: 98.
6. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص175.
7. محمود زمخشری، الكشاف، ج2، ص371.
8. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5و6، ص203.
9. غاشیه: 22-24.
10. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص745.
11. توبه: 39 .
12. همان، 40.

منبع مقاله :
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول